Turk Oglu

سيدجعفر پيشه‌وري

یازار : vahid maraghali

زادروز: ۱۲۷۲ خورشيدي در يكي از روستاهاي خلخال (روستاي زيوه) باكو

درگذشت: ۱۳۲۶ خورشيدي در تصادف اتومبيل

نقش‌هاي برجسته: رهبر فرقه دموكرات آذربايجان و رئيس حكومت خودمختار آذربايجان


پرويز جوادزاده خلخالي يا سيد جعفر پيشه‌وري در ۱۲۷۲ شمسي در يكي از روستاهاي خلخال (روستاي زاويه به زبان محلي زيوه) متولّد شد و به همراه خانوادهٔ خود به روسيه رفت.

 

او در روسيه تحصيل كرد، پس از انقلاب روسيه، به مرام كمونيستي علاقه‌مند شد و به عضويت كميتهٔ مركزي حزب عدالت درآمد. در ۱۲۹۹ در گيلان به همراه ديگر اعضاي حزب عدالت كنگره اول حزب كمونيست ايران را برپا داشت. وي وزير كشور جمهوري گيلان شد اما با شكست نهضت جنگل ايران را ترك كرد. وي پس از چندي به تهران بازگشت و دبير مسئول تشكيلات حزب كمونيست ايران بود. فعاليت‌هايش در اين زمينه ادامه داشت تا سال ۱۳۰۶ دستگير و محاكمه شد.

 

پيشه‌وري از اعضاي مؤسس حزب كمونيست ايران (دهه ۱۹۲۰) بود و به ۱۵ سال حبس محكوم و به زندان قصر منتقل شد، پس از عفو عمومي در شهريور ۱۳۲۰ آزاد شد. ولي به خاطر اختلافات سياسي با گروه ۵۳ نفر و شخص دكتر تقي اراني (در دوره زندان) و آوانسيان از فعّاليت در حزب توده ايران خودداري كرد و به انتشار روزنامه آژير پرداخت كه سياست آن حمايت از اتحاد جماهير شوروي بود. در سال ۱۳۲۲ خود را كانديداي نمايندگي دوره ۱۴ مجلس شوراي ملي كرد و به عنوان نماينده اوّل تبريز رأي آورد، ولي اعتبارنامه وي عليرغم حمايت دكتر مصدق از وي با مخالفت گروه سيد سيدضياءالدين طباطبائي در مجلس شوراي ملي رد شد.


سيد جعفر پيشه‌وري در سال ۱۳۲۴ به تبريز رفت و فرقه دموكرات آذربايجان را تأسيس كرد و به دنبال آن حكومت خودمختار آذربايجان را برپا داشت. اين اقدام او همراه با تصرّف پادگان‌ها و واحدهاي نظامي در تبريز و اروميه و اردبيل بود.


رفتار و سخن پيشه‌وري پيشه‌وري از استالين درخواست مي‌كند مخفيانه براي‌شان اسلحه بفرستد و به‌او قول مي‌دهند كه نخواهند گذاشت كارگزاران دولت ايران از اين موضوع اطلاع بيابد. به‌او اطّلاع مي‌دهند كه مردم آذربايجان خواهان جدايي از ايران هستند ولي اگر استالين ترجيح بدهد كه فعلاً از ايران جدا نشوند، هم‌همچنان براي برقرار كردن دولت سوسياليستي در ايران تلاش خواهند كرد

 

« ما هميشه گفته‌ايم و اكنون نيز صريحاً مي‌گوييم: ما به‌طور جدي به ايران و تماميت ارضي آن علاقمند ايم. اگر از طرفي خدشه‌اي به آن وارد شود شايد جدّي‌تر و فداكارانه‌تر از ساكنان ايالت‌هاي ديگر ايران – براي جلوگيري از آن [خدشه] اقدام خواهيم كرد. با اين حال هرگز حاضر نيستيم از دفاع از ملّت، زبان و آداب و رسوم و خصوصيت‌مان به شرط آن‌كه كشورمان يعني ايران را خدشه‌دار نكند- صرف‌نظر كنيم. اين‌جا چيزي كه مغاير با قانون و حقّ حاكميت خلق‌هاي ايران باشد وجود ندارد. برعكس اگر ما خود را با دست خودمان اداره كنيم، چه بسا اين امر بتواند به تكامل و تعالي ايران رشد بيش‌تري دهد. نهضت ملي ما ديگر از چارچوب ملّي خارج شده و مقام پيشاهنگي جنبش دموكراتيك ايران را احراز كرده‌است. اكنون ديگر عموم مردم ايران شروع به درك اين موضوع و معناي حقيقي آن كرده‌اند. گفتگوهاي آغاز شده در تهران موجب روشن شدن ابهامات و سوءتفاهماتي گشته كه دشمنان ما به طرق و بهانه‌هاي گوناگون ايجاد كرده‌اند. اين گفتگوها حسن تفاهمي اساسي ميان خلق آذربايجان و ايرانيان بيرون از آذربايجان به وجود آورده‌است. اين حسن تفاهمات علي‌رغم تلاش‌هاي مذبوحانهٔ مرتجعين داخلي و خارجي، روز به روز عمق مي‌يابد و نتايج مثبتي مي‌دهد.  »

« چنان‌چه تهران راهِ ارتجاع را انتخاب كند، خداحافظ! راه در پيش. بدون آذربايجان به راه خود ادامه دهد. اين است آخرين حرف ما.  »

« آذربايجان ترجيح مي‌دهد به‌جاي اين‌كه با بقيه ايران به شكل هندوستان اسير باشد، براي خود سرزمين ايرلند آزادي باشد.  »

« اگر كار بدين منوال پيش رود، ما چاره‌اي نداريم جز اين‌كه تماماً از تهران جدا شده و دولتي مستقل تشكيل دهيم. »

 

مرگ پيشه وري پيشه وري بعد از اينكه شوروي كردستان و آذربايجان ايران را تخليه كرد و قبل از رسيدن نيروهاي ايراني در آذر ۱۳۲۵ به آذربايجان شوروي فرار كرد. يك سال بعد در تصادف اتومبيل زخمي ساده برداشت، روز بعد در بيمارستان درگذشت. مرگ وي را به توطئه سرويس‌هاي مخفي شوروي نسبت مي‌دهند.

 

وي در گورستان مشاهير جمهوري آذربايجان (آذري: Fəxri Xiyaban) در شهر باكو دفن گرديده است.


  • [ ]